فیلم خوره

فیلم خوره

دیالوگ ، تریلر ، بیوگرافی و خلاصه همه چیز درباره سینما.
فیلم خوره

فیلم خوره

دیالوگ ، تریلر ، بیوگرافی و خلاصه همه چیز درباره سینما.

قصه ها ؛ اجتماعی ترین فیلم

زندگی روزمره همه ما مجموعه ای از "قصه ها" است،داستان های کوتاه تکراری،داستان هایی که از دیدگاه دیگران هرگز دیده نخواهد شد و گاهی در گوشه ای از همین داستان های کوتاه زندگیمان شاهد داستان های دیگر افراد می شویم،در درون یک تاکسی،در گوشه ای از یک خیابان و شاید در سالن انتظار یک اداره،موضوعی که "رخشان بنی اعتماد" با دوربین خود به دنبال آن رفته تا گوشه ای کوچک از مجموعه ای بزرگ را برای بیننده روی پرده نقره ای نمایان سازد.

فیلم "قصه ها" از 7 داستان کوتاه تشکیل شده که هر کدام توسط یک اتفاق خیلی کوچک یا شخصی در پس زمینه به یکدیگر متصل می شوند در حالی که شخصیت های داستان خود شاهد این موضوع نیستند،فیلم از یک تاکسی شروع و در انتها هم با یک تاکسی تمام می شود و در این میان ما با قسمتی از مشکلاتی که "بنی اعتماد" خواهان آن است تا به مخاطب نشان دهد آشنا می شویم،از راننده تاکسی ای که زندگی خود را باخته،دختری فراری،کارگرانی که شغل خود را از دست داده اند،عشقی قدیمی و خشونت علیه زنان قسمتی از این "قصه ها"ست.

در ابتدا شاید اولین موضوعی که باعث جذب تماشاگر ایرانی به این فیلم شود لیست درخشان بازیگران آن است،لیستی که شامل بازیگران محبوب و مهمتر از آن قدرتمند سینمای ایران است،بازیگرانی از نسل های مختلف همانند خانم"معتمد آریا"،آقای فرهاد اصلانی"،"پیمان معادی"،"نگار جواهریان" و...،

موضوع بعدی در ابتدای فیلم استفاده از فضای یک تاکسی برای آغاز فیلم است که شکلی جذاب و کاملا آشنا به فیلم می دهد زیرا همه ما شاهد بحث های داغ اجتماعی و داستان هایی که توسط راننده یا مسافران یک تاکسی روایت می شود بوده ایم و این آغاز برای این فیلم آغازی دوستانه و آشنا برای بیننده است.

در ادامه و زمانی که داستان ابتدایی شروع به رشد می کند بیننده شاهد فضایی متشنج و تلخ است،فضایی که تا انتهای فیلم همراه بیننده خواهد ماند،از پاکت سیگار بهمن مچاله شده تا صدای آژیر در پس زمینه تا کوچه هایی تاریک و خلوت همه و همه المان های بسیار موثر این فضا هستند.

داستان های فیلم داستان هایی با پیچش های بزرگ یا اتفاقاتی غیر منتظره نیستند بلکه ما شاهد داستان هایی عامی و قابل لمس هستیم،اما بیشتر تمرکز خانم "بنی اعتماد" در ابتدا روی خشونت و ناعدالتی ها علیه زن ها در جامعه و در درجه دوم مشکلات و چالش های قشر کارگر که نیروی کار خود را در ازای تامین زندگی می فروشد.

اما مسئله ای که این اثر را به معنای واقعی کلمه به یک "فیلم" تبدیل می کند فیلمنامه قدرتمند و میزانس های بی نقص آن است،به گونه ای که با روایت 7 داستان در کمتر از 90 دقیقه، بیننده در هیچ لحظه ای احساس ضعف فیلم نامه یا شخصیت ها را نمی کند،زوایای دوربین هم به طرزی کاملا قابل قبول قرار دارند که زننده نبوده و به روایت داستان کمک شایانی می کند."بنی اعتماد" همانند آنتوان چخوف که قدرتمند ترین نویسنده در نوشتن داستان کوتاه بود،به خوبی 7 داستان را برای ما روایت می کند.

"بنی اعتماد" با قرار دادن یک مستند ساز و دوربینش(که یکی از نقاط اشتراک هر 7 قصه است) در متن هر قصه به شکلی بسیار زیبا به بیننده می گوید که درد ها و مشکلات بسیار زیاد یک جامعه هیچ وقت از دریچه دوربین یک فیلمساز دور نخواهد ماند،همان طور که در انتهای فیلم شاهد این هستیم که مستند ساز در حالی که از بالای یک پل در حال پیشرفتن در شهر است به صدای پشت گوشی می گوید که :هیچ فیلمی تو کمد نمی مونه.

در انتها باید گفت که شاید خیلی ها این فیلم را با توجه به دست گذاشتن روی مسائل حساس جامعه امروزی ایران همچون حقوق اجتماعی زنان و کارگران،فیلمی مشکل دار بدانند اما باید گفت که "قصه ها" روایت کودکی مهربان از مادری بیمار است و در این روایت به هیچ وجه تلاش در غیر واقعی نشان دادن وقایع نشده زیرا با یک نگاه ساده می توان شباهت های بی بدیل این فیلم را با زندگی روزمزه اجتماعی مان دید،"قصه ها" در کل داستان همدردی یک جامعه با قشر مستضعف و آسیب دیده آن است و در ادامه درخواستی برای همکاری تمامی اقشار برای تسکین این درد ها به دور از هر گونه حاشیه و باید از خانم "بنی اعتماد" برای ساخت "اجتماعی ترین" فیلم تقدیر کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.