ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
جیمی : و اما موریس ، ما باید سر یه مسئله ای با هم صحبت کنیم . این استیک رو تو چه معجزه ای خوابوندیش ؟ چون طعمش فرا زمینی شده ، تو داری نابودم میکنی.
موریس : نه . این یه راز خانوادگیه .
جیمی : بیخیال ، این یکی از بهترین استیک هایی بود که تو کل عمرم خوردم . بیخیال رفیق این راز خانوادگی ، این دستور پخت سری خانوادگی چیه ؟
موریس : سیر کوبیده شده با یه مقدار سبوس.
جیمی : مگه نگفتی این یه راز خانوادگیه ؟
موریس : فقط یه دستور پخته.
جیمی : نه ، تو بهم گفتی این یه راز خانوادگیه و به این راحتی به من لوش دادی مثل آب خوردن ، تو امروز وقتی راز خانوادگیتو لو میدی شاید فردا هم منو لو بدی یعنی احتمالش هست که این اتفاق بیفته . درست میگم ؟
موریس : فقط داشتیم حرف میزدیم.
جیمی : داشتی حرف میزدی ؟ همین حرف زدن هاست که آدمو میندازه تو زندان. با همین حرف زدنا بود که من 9 سال تموم تو لمینورس و آلکاترا آب خنک خوردم ، حالیته ؟ پس همین حرف زدنا خیلی زودتر از آنچه که تصور کنی میتونه آدم و نابود کنه...
**************************************
اتحاد سیاه _ اسکات کوپر
*محمد صمدی*