ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
"چهارشنبه 19 اردیبهشت" اثری از "وحید جلیلوند" روایت گر سه داستان است،سه داستان از سه نقطه مختلف تهران،تهرانی که استعاره خوبی برای کلیت یک جامعه است،سه داستان از سه درد شخصی،سه داستان که در یک نقطه با یکدیگر برخورد می کنند،برخوردی که برای یک فرد نقش تسکین یک درد شخصی را دارد،برای فرد دیگر نقش مقابله با غرور در مرز مرگ و زندگی و برای دیگری نقش آزادی کامل از زیر باری سنگین.
داستان فیلم حول محور یک حرکت خیر خواهانه می چرخد،"جلال" که با چاپ کردن یک آگهی در روزنامه تصمیم گرفته تا 30 میلیون پول را به هر کس که بیشترین نیازمندی را دارد بدهد،اما او حتی نمیتواند تصورش را هم بکند که چند نفر در شهر هستند که با این پول و یا حتی خیلی کمتر از آن مسیر زندگیشان می تواند تغییر کند،همان طور که در سکانس آغازین فیلم تجمع مردم را در جلوی دفتر او می بینیم،مردمی که در ظاهر خیلی معمولی و طبیعی به نظر می رسند.
فیلم ابتدا دو داستان غم انگیز را روایت میکند،دو داستان که قطره ی کوچکی از دریای درد قشر ضعیف جامعه را روایت می کند و بیننده با مشاهده این دو داستان همان طور که کارگردان می خواهد نسبت به شخصیت های داستان احساس همدلی و دلسوزی می کند و اینجاست که در روایت سوم کارگردان بیننده را با سوال سخت خود رو به رو می کند،سوالی که "جلال" در پاسخ گفتن به آن درمانده شده است: آیا انسان این قدرت را دارد که تشخیص بدهد زندگی چه کسی در شرایط بدتری نسبت به دیگران قرار دارد؟
اما "جلال" در نهایت بعد از این که اسم تعداد زیادی از افراد را در کاغذ می نویسد به گفته ی دوستش همه چیز را به تقدیر می سپارد(تقدیری که توجیه انسان از کلمه شانس است)و یک نفر را انتخاب می کند تا پول را به او بدهد اما داستان به اینجا ختم نمی شود و کارگردان هنوز تصمیم رها کردن بیننده را در این منجلاب درد و غم ندارد.
"چهارشنبه 19 اردیبهشت" شاید از نظر تکنیکی فیلمی خیلی معمولی باشد اما از نظر داستان و مفهوم قدرت خورد کردن بیننده را دارد،بیننده از این که "جلال" اینقدر خیرخواهانه بدون هیچ چشم داشتی به فردی غریبه کمک می کند خوشحال می شود،اما خیلی زود با قسمت تراژیک داستان روبه رو میشود و آن این است که در این شهر شاید هزاران انسان دیگر نیز هستند که به کمک نیاز دارند و از دست "جلال" کاری بر نمی آید.
"چهارشنبه 19 اردیبهشت" در وهله اول داستان درد های شخصی انسان هاست،درد ها شخصی ای که گاه اجتماعی می شوند و می توان آن ها را در چند سطر کوچک از یک روزنامه دید و در مرتبه دوم فیلمیست در ستایش وجدان پاک انسان،انسانی که با توجه به تمام زشتی هایش هنوز هم قدرت آفریدن زیبایی را دارد، و اما در انتها این فیلم نمایشگر رنج هاییست که جامعه برای افراد ایجاد می کند،جامعه ای که هدف بنیادین آن خلاف این موضوع بوده است.
شاید بیننده ایرانی معترض شود که اینگونه فیلم در ایران زیاد به چشم می خورد و به اصطلاح عامیانه آبغوره گیری است،اما باید به این نکته توجه داشت که ما در همین جامعه زندگی می کنیم و باید قبول کرد که با پاک کردن صورت مسئله یا انکار کردن آن کمکی به بهتر شدن آن نمیکنیم،پس در این مورد "جلیلوند" به جای سرگرم کردن و خنداندن بیننده و بالا بردن آمار فروش تنقلات در بوفه سینما ها تصمیم به نشان دادن قسمت کوچکی از فاضلابی را گرفته که ما هر روز با آن مواجه می شویم و به عنوان یک هنرمند او کار خود را به نحوی زیبا انجام داده همان طور که "شاملو" زمانی نوشت: فضیلت هنرمند است که در این جهان بیمار به دنبال درمان باشد نه تسکین،به دنبال تفهیم باشد نه تزئین،طبیب غم خوار باشد نه دلقک بی عار...
**سهند نژاد حسینی**